دوست پسر دافنه خودش را توصیف می داستان گایش مادر کند.
سرانجام دیلو ، سیاه و فرفری برداشت. او شروع به معرفی او در درون خود کرد و در عین حال کلیت او را مالید. دافن آنقدر به این روند معتاد بود که ناگهان عصبانیت شد! داستان گایش مادر
سرانجام دیلو ، سیاه و فرفری برداشت. او شروع به معرفی او در درون خود کرد و در عین حال کلیت او را مالید. دافن آنقدر به این روند معتاد بود که ناگهان عصبانیت شد! داستان گایش مادر