اعضای همسایه را دیدم و هیجان سکی مامان زده شدم.
من مجبور شدم در یک نکته مهم سکی مامان به همسایه بروم ، اما اتفاقی افتاد که مجبور شدم خروس او را ببینم و برانگیخته شوم. اگرچه من از این موضوع بسیار خوشحالم ، زیرا مدتهاست که آرزوی روبرو شدن با آن را داشته ام ، و در نتیجه ، خدا درخواست من را شنید. اگر آن را برای گرما غیر طبیعی نیست ، پس او دوباره من را به صورت لباس ملاقات می کرد.