درگیر یک لعنتی داستان سکسی مامان دوستم میخارید سخت.
یک دختر ساده روی یک نیمکت نشسته و صورت ها را نقاشی می کند. و چه کسی تصور می کرد که چنین مهربانی درگیر چنین فجیع خشونت آمیز است. او به یاد آورد که اخیراً پسرش چطور آن را پاره داستان سکسی مامان دوستم میخارید کرد. او را محکم ببندید و خروس خود را تغذیه کرد. او دوست دارد گره خورده و محکم باشد.