پدربزرگ قرمز جوردی مامان را لعنتی کرد.
مدتها بود که این پدر بزرگ پدری خاکستری جوان بود. اما وقت آن است که سالهای گذشته را بخاطر بسپاریم. او به ملاقات کودک سرخ دعا می کند ، که او را با طعم و اشتیاق بیرون می آورد. مرد به خوبی مقابله کرد و به او لذت وصف ناپذیری جوردی مامان برای دختر داد. پس اسب پیر هنوز عجب چه می تواند!