ناپدری پله ها را پیچید. داستانسکس بامامان
ناپدری طاس تصمیم گرفت تا به نوعی او را قدم خود را راحت کند تا او بهتر کار خانه را یاد بگیرد. دختر از این موضوع بسیار هیجان زده بود ، شروع به عشق ورزیدن به او کرد و فهمید که ماشین اکنون قوی است داستانسکس بامامان اما هیچ آرزویی وجود ندارد. و من فقط یک چیز را می خواهم - عشق ورزیدن و عشق ورزیدن.