حنا تازه ای را در مامانکون دهان لعنتی.
دیشب این مرد با دختری زیبا که در یک خوابگاه نزدیک زندگی می کرد ملاقات کرد. جوانان در اطراف شهر قدم می زنند و در مورد همه چیز در دنیا صحبت می کنند. قلب مرد پر از عشق و حساسیت و میل شدید وحشی به رابطه جنسی بود. صبح ، قبل از مدرسه ، دوستی به طرف دختر فرار کرد تا دریابد که چگونه می گوید ، اما وقتی دید که این دختر برهنه و با روحیه بسیار خوبی است ، مرد واحد بالایی خود را بیرون آورد و آن را در دهان دختر گذاشت. این خانم با مامانکون خوشحالی هدیه امروز صبح را پذیرفت و از یک موی شگفت انگیز ساخت.