دختر پدرش را در داستانهاي سكسي مامان حیاط سبز می کشد.
شرکای داغ در طبیعت شروع به برقراری رابطه جنسی کردند ، اما هیچ کس نمی دانست که داستانهاي سكسي مامان در حیاط سبز ، پدر نیازهای دختر کوچک خود را برآورده می کند ، که در هر موقعیتی آماده پذیرش آلت تناسلی بزرگ و حتی در سوراخ او بود. با این حال ، نه گوساله و نه کشاورز از این وضعیت شرمنده نبودند ، به طوری که شرکا جرأت برقراری رابطه جنسی را داشتند و به هیچ چیز فکر نمی کردند ، با گذشت هر ثانیه ثانویه به اوج شادی نزدیک می شد و پس از آن ارگاسم فرا می رسید.