مرد با دوست دختر داستانهاي سكسي مامان خود تماس می گیرد و عشق می ورزد.
مرد از تنهایی خسته و خسته است ، هیچ چیزی شاخه ها داستانهاي سكسي مامان را گرم نمی کند. سپس وی تصمیم گرفت از طریق تلفن به منزل خود دوست دختر خود را که در یک منطقه همسایه شهر زندگی می کند دعوت کند. جوانان به قدری یکدیگر را از دست می دهند که بلافاصله خود را به آغوش باز می اندازند. و دیگر شرم و شرم ندارد. هر کدام در عوض دیگری را انجام می دهند.