او دیلدو را بین النازسکس پاهایش درج کرد.
مادر خانم عزیزی که به نمایشگاه دستاوردهای اقتصادی ملی به پایتخت اعزام شده بود ، با غرفه ای تا حدودی اشتباه کرد و خودش بخش جذاب مردی به نام دیلدو را خریداری کرد. کودک شروع به رها کردن او بین پاهای خود در اتاق هتل و ترساندن مرگ خود به نزدیکترین همسایه در طبقه با گریه های عشق و ناله هایی کرد که در سراسر النازسکس کف اتاق پخش شده بود. و در روستا چه خواهد شد؟