من با یک ضربدری مامان دختر در حمام جکوزی خوابیدم.
دختر شیرین و ساده بدون دوستی که هنوز از کارش برنگشته بود بسیار تنها شد و تصمیم گرفت کمی بین پاهایش نوازش کند. به تدریج ، این دختر چنان به روند شیرین جلب شد که حتی به دوست خود ضربدری مامان که به او از روز کاری در ماشین برگشته بود توجه نکرد و از نزدیک مراقب اقدامات دوستش بود. این مرد خشمگین شد و تصمیم گرفت با خم کردن او به جکوزی و رانندگی خروس سنگین خود در خیس بودن ، به زن سیری بیاموزد.