جولیا هر روز جوردی و مامان خودارضایی می کند.
دو سال خدمت کردن و دیدن یک زن خیلی دشوار نیست ، اما هیچ کس نمی داند که چگونه زنان در آن طرف حصار رفتار می کنند. جولیا منتظر مردی از ارتش بود و هر روز بیشتر و بیشتر از خودارضایی می کند ، جوردی و مامان از اسباب بازی ها استفاده می کرد و به خیانت فکر نمی کرد. او صبر می کند ، حتی اگر تمام ذرت را روی دستان خود بریزد.