مرا لعنتی! داستان مامان با
در حین پیاده روی ، یک داستان مامان با زوج جوان به انبار متروکه نگاه می کنند ، جایی که آنها رفتند و متوجه می شود که در این مکان می توانید رابطه جنسی خوبی داشته باشید. از نظر جفت گیری ، آلت تناسلی آلت را بالا می برد ، بنابراین صندلی را پیدا می کند و روی آن می نشیند تا اسلحه اش پر شود و گربه داغ را به خود جلب کند. او بدون اینکه دو بار فکر کند ، لباس هایش را برداشته و با جدیت روی آلت تناسلی زیبا نشست که دختر برای مدت طولانی و خنک سوار آن می شود. مرد به سرعت سرعت خود را تسریع می کند ، از آنجایی که کون شروع به سیگاری روی جوجه ها می کند ، با اطمینان چوب نر را محکم روی تخم مرغ می پذیرد ، به طوری که ماده همزمان ناله می کند.